محل تبلیغات شما



ناصر عزیزم سلام

کجایی عزیز دل؟

میدونی چند سال شده که ندیدیمت.؟

حواست هست ؟

خوشابحالت که نیستی و خیلی چیز ها رو نمیبینی

نیستی تا ببینی چه وضعیت بدی شده این منجلاب دنیا

نیستی تا ببینی بی معرفتی همه عالم رو فرا گرفته

همه چیز خرابه ناصر

خیلی خراب

بدتر از همه حال ماست که عجیب دلتنگتیم

پس چی شد . میگفتی یه روز از همین روزا روی شب پا میذارم . پس کی ؟ کدوم شب ناصر ؟

دلم گرفته ناصر

دلم بدجوری گرفته

تو که میدونی هر وقت دلم میگیره تو رو صدا میزنم 

اگه تو رو صدا نزنم پس کیو صدا بزنم؟

ناصر تو این دوازده سالی که از نبودت میگذره خیلی چیزا تغییر کرده

حال و هوای دنیا اصلا یه طور دیگه شده

حتی تا یکی دوسال اول که نبودی زیاد تغییری نداشت اما الان واقعا همه چی دلگیر شده

بی برکتی زمان خودش یه معقوله دیگست

میدونم که میدونی که چی میگم

ولی مطمئنم الان بهترین حال و احوال مال توست و میخوام بگم اینجا هم تمام کوچه و پس کوچه های این سرزمین سرشار از عطر حضور توست عزیز دل

خوش باش در کنار مولایت

درسته که برای ما 12 سال گذشته ولی برای تو و از نظر تو حتی ثانیه ایی هم نگذشته

من که میدونم تو کجایی و در کنار داوود نبی و مولایت در آسمان هفتم به چه سماعی مشغولی

خوشا به سعادتت

از مولایت علیست که فرمود : العارِفُ اذا خَرَجَ مِنَ الدُنیا لَم یَجِدهُ السائِقُ وَ الشَهیدُ فِی القِیامَهِ وَلارِضوانُ الجَنَهِ فِی الجَنَهِ وَ لا مالِکُ النارِ فِی النارِ ، قیلَ : وَ اینَ یَقعُدُ العارِفُ ؟ قالَ : فی مَقعَدِ صِدقٍ عِندَ مَلیکٍ مُقتَدِرٍ 

چون عارف از دنیا برود پیش برنده و گواه ( که با هرکسی هستند ) او را در قیامت نمی یابند ، و دربانان بهشت در بهشت و دربانان دوزخ در دوزخ او را پیدا نمی کنند . عرض شد : پس عارف در کجا مینشیند؟ فرمود: در جایگاه صدق نزد پادشاهی مقتدر ( که خداوند است )

نوش جانت

حق توست 

دل خوش بودیم که شاید پس از مرگ تو را ببینیم که با این وجود اونجا هم از دیدار تو  محرومیم مگر اینکه تو به دیدار ما بیای چون ما در حد و مرتبه ایی نیستیم که اراده کنیم و تورو ببینیم و به جایگاه جلوس تو قدم بذاریم

درسته ما همیشه دلتنگ دیدار تو خواهیم ماند اما ناصر جان خواهشی که از تو دارم اینکه اگر گاهی بالهای باشکوهت را گشودی و از آسمان هفتم به این زمین تاریک آمدی به ما هم سر بزن و شفاعت ماراهم نزد مولایت بکن و حتی زمانی که این دنیای مزخرف رو ترک کردیم اونجا هم تنهامون نزار

 عاشقانه در انتظار دیدارت هستم

 تو مصداق اون بیت : آسمان باش که خلق به نگاهت بخرند وز پی دیدن تو سر به بالا ببرن شدی

کم نبودی بیش هم نه
که خودت بودی ماه مهربون

یک بید مجنون به خاک می سپارم تا خاطرم باشد که عشق را برای همگان می خواستی
نه برای خود

جهت شادی روح آسمانیش صلوات


با سلام خدمت همه دوستان

در رابطه با پست مربوط به ترجمه و متن قطعه مهمانی که تقدیم حضور شد یکی دو اشتباه تایپی وجود داشت و یک اشتباه معنایی که به لطف بعضی از دوستان که زحمت کشیدن و اشاره کردن برطرف گردید.

در رابطه با ترجمه واژه مالوک دو نظر وجود دارد ، برخی به نوعی حصیر که در جنوب از برگ درخت خرما به شکل حونی(مارپیچی) بافته می شود اشاره میکنند و این حقیر در ترجمه اولیه به آن اشاره کردم و برخی هم به نوعی صدف که از نوع مارپیچ شکل هست ، که با بررسی و تحقیق هایی که انجام شد معنی مالوک بیشتر به صدف نزدیک هست و علت نامیده شدن ان نوع حصیری که اشاره شد هم بخاطر شباهت مارپیچی بودن به صدف می باشد اما به هر حال  نکته مهم اینجاست که در شعر نه منظور حصیر هست نه صدف بلکه اشاره به آن مار پیچی بودن یا ضمیر کلمه مالوک دارد

نکته دیگر واژه مهم حوروس می باشد که ترجمه دقیق آن برای شما در پست مربوطه گذاشته شد اما اختلاف نظری که در این باره وجود دارد اینست که بنا به نظر برخی این واژه هوروس می باشد که در اینصورت در زبان بندری معنای آن نوعی تاکید بر بلند شدن می باشد ، اما نکته اینجاست که اگر این کلمه هوروس باشد چرا باید بلافاصله بعد از واژه پا بَ که این نیز معنی بلند شدن میدهد بیاید ؟ که در این حالت از نظر نگارش کاملا اشتباه است

در واقع در این صورت معنی بیت اینگونه میشود :

بگو موعود ما بلند شو بلند شو (با تاکید).

همچنین آمدن واژه هوروس زمانی بعد واژه پا بَ درست می باشد که مکث نسبی بین این دو واژه اتفاق بی افتد ، به این مکالمه توجه کنید:

مادر : اگم رضا پا بَ بِرَ صحرا بَپِت منتَظِرِن ( میگم رضا بلند شو برو صحرا بابات منتظره)

خوب در اینجا رضا توجهی نمیکنه و سرگرم کار خودش هست این بار مادر با تاکید بیشتر که یک نوع تشر به همراه داره به رضا میگه

مادر : هوروس نَ ( بلند شو دیگه)

خوب در این مکالمه کوتاه فکر کنم تونستم جایگاه این دو واژه رو براتون روشن کنم حالا بیاین تو شعر اصلی بررسی کنید ببینید آیا این دو کلمه با یک معنا میتونن از نظر دستوری بلافاصله در کنار هم قرار بگیرن ؟؟

و حالا جالب اینجاست که نکته ایی که ناصر خیلی در خوندن اشعار دقت میکرده همیشه به فواصل بین ابیات و واژه ها و در کل دستور زبان دقت ویژه ایی داشته همونطور که اگر دقت کنید می بینید اگر در یک مصرع دوتا کاما وجود داره مکث ناصر دقیقا بروی کاما کاملا مشخصه

و این بیت دقیقا به سه قسمت تقسیم میشه

بِگَه موعودِ ما، پا بَ حوروس ، از جا خو پيدا بَش

در حالی که اگر هوروس بود باید به صورت یکی از این اشکال خوانده میشد 

بِگَه موعودِ ما پا بَ          ،                هوروس ، از جا خو پيدا بَش

یا

بِگَه موعودِ ما ، هوروس ، از جا خو پيدا بَش

و البته نمیتوان گفت ناصر برای اینکه وزن مصراع را حفظ کند از این دو واژه هم معنی در کنار هم استفاده کرده است

 مطلب دیگر اینکه متن نوشته شده از این شعر از روی دست خط خود ناصر تایپ شده که در آنجا ناصر  واژه حوروس را در این بیت نگارش کرده بود که انشالله در یه فرصتی با اجازه عزیزی که لطف کردن این دست خط رو در اختیار این حقیر گذاشتن تصویر این شعر رو تقدیمتون میکنم ، لازم به ذکر است که خلق این اثر از شاهکارهای ناصر عزیز بود 

البته ادله های دیگری هم وجود داره که امکان بیانش نیست انشالله در یه فرصت دیگه


دانلود فریاد رس

 

شعر زیباییست منتسب به حضرت حافظ که کمتر کسی پیدا میشه حداقل یکبار هم که شده این شعر رو نشنیده باشه ، حالا بشنوید ناصر عبداللهی عزیز با صدای نازنینش چطور رنگ دیگری به این اثر بخشید

        مژده ای دل که مسیحا نفسی می اید

 که ز انفاس خوشش بوی کسی می اید

 از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش

 زدم ام فالی و فریادرسی می اید

 هیچ کس نیست که در کوی تو اش کاری نیست

 هرکس آنجا به طریق هوسی می اید

 کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست

 اینقدر هست که بانگ جرسی می اید

 جرعه ای ده که به میخانه ارباب کرم

 هر حریفی ز پی ملتمسی می اید

 دوست را گر سر پرسیدن بیمار من است

 گو بران خوش که هنوزش نفسی می اید

 خبر بلبل این باغ بپرسید که من

 ناله ای می شنوم کز قفسی می اید

 یار دارد سر صید دل حافظ یاران

 شاهبازی به شکار مگسی می اید


با سلام خدمت همه دوستان و عاشقان ناصریای عزیز

امروز بنا به در خواست عزیزی متن و ترجمه ترانه زیبای مهمانی از تک ترک های ناصر عزیز که به صورت ضبط خانگی و با گیتار اجرا کرده بود و بعدا در آلبوم عیدانه منتشر شد رو براتون آماده کردم که امیدوارم ازش لذت ببرید

لازم به ذکر است که شعر این کار از خود ناصر عزیز هست 

شاید بتوان گفت که این کامل ترین و درست ترین صورت نوشتاری این شعر میباشد که با توجه به آنچه از دست نوشته ها و آثار بجا مانده از ناصر در این باره وجود داشته و مطالعه و مباحثه در شرح دیدگاههای ایشان در رابطه با این شعر ، به صورت لغت به لغت ترجمه گردیده است . 

لازم به ذکر است که متن شعر کاملتر از آنچه در البوم عیدانه پخش گردیده می باشد اما از آنجاکه اکثر مخاطبین این آهنگ زیبا را از طریق  این آلبوم شنیده اند ما نیز به تعداد ابیات این شعر در این آلبوم بسنده میکنیم

 

دانلود آهنگ میهمانی

 وا مهمونى ما ، چيزى نموندِن ساز دل واگِه 

خدايا نقش نازيبا اَ قابِ آب و گِل واگِه

بِگَه موعودِ ما، پا بَ حوروس ، از جا خو پيدا بَش

رسى عيشِ خداوندى وا يَكبارَه هويدا بَش

 

دوبارَه جمعِ تاجِ گُل پس از بارى مهيّا بو

دوباره افتخارِ مَه نصيب شهر دريا بو

تموم مهمونان هر يك به رسمى گرد هم هُوندِن

كه طرحى نو، بريزِن بِى جهان و آنچه كه موندِن

 

يَه چيزى چرخ اَخاردِن كه اَگِى، نقشِ يه مردابِن

به مثلِ پيچِ مالوكِن ولى بى مثل و نايابِن

فلك شادِن، فلك مَستِـن كه وا دامن نَچرخيدِن

اى چرخ و پيچ آن نقشِن كِه هيچ كَه، هيچوه نِى ديدِن

 

معنی لغات :

نموندِن: نمونده

واگِه: بردار

پا بَ: بلند شو

حوروس: حوروس، حورس یا حاروئریس (به انگلیسی: Horus) در اساطیر مصر باستان عنوانی است که به طور کلی برای ایزدان متعددی به کار برده می‌شود و در واقع به معنای ایزدان آسمان و انتقام گیرنده می باشد  و بلندآوازه‌ترین آن‌ها حوروس فرزند ایزیس یا حوروس صغیر می‌باشد، که پس از مرگ پدرش ازیریس انتقام او را گرفت. در بین صفات تمامی ایزدانی که با نام حوروس شناخته می‌شوند، مقام سلطنت، نماد آسمان و خورشید و پیروزی به چشم می‌خورد.[۱] نام او لاتینی است که خود ماخوذ از horos یونانی و hor مصری می‌باشد. او ایزد عقاب‌نما» یا خدای قوش‌سر بود که در میان یونانیان با آپولون یکی پنداشته می‌شد و در نگاره‌های بازمانده از مصر باستان، سر عقاب دارد. او با نام هور که در مصری تلفظ واژه‌ای دارد، به معنای آسمان در نظر مصریان باستان، عقاب‌نما می‌نمود که فراز سرشان در آسمان پرواز می‌کرد. بسیاری از آنان آسمان را هم چون عقابی ایزدی می‌پنداشتند که دو چشمش، یکی خورشید و دیگری ماه بود. پرستندگان ایزدعقاب‌نما را در نظام‌های پیش از تاریخ، توتم» می‌دانستند و از نخستین زمان موجودی ایزدی و برجسته به شمار می‌آمد. تصویر نگارهٔ ایزد عبارت است از عقابی که بر تیرکی نشسته است. حوروس منجی مصریان است از آنجا که در تمام ادیان و مذاهب اعتقاد بر ظهور منجی وجود داشته و هر آیینی منجی را در اساطیر خود جستجو میکند مصریان باستان نیز منجی را حوروس می دانند که اعتقاد دارند منجی حقیقی اوست که بر همه چیز ناظر است و روزی  ظلم و فساد و بیداد را با ظهورش ریشه کن خواهد کرد ، نماد چشم حوروس از نماد های مشهور مصریان است که اشاره بر همیشه ناظر بودن حوروس بر همه چیز دارد ، چشمی که در واقع منتسب به منجیست ( ناگفته نماند که سالیان درازیست فراماسونری ها پس از آنکه موفق شدند به یکسری رموز و اسرار انرژی ها در لابه لای آثار بجا مانده از مکتب مصر باستان دست پیدا کنند از این نماد به نفع خود استفاده کرده و کلا سعی بر آن داشته اند که حوروس و نمادهای منتسب به او را تحت لقای خود و مکتب فراماسونری به همگان معرفی کنن )، حال منظور از حوروس در این بیت در واقع منجیست که همه ادیان و مذاهب منتظر ظهورش هستند چون به اعتقاد ناصر و اغلب عرفا طریقت منجی یک نفر است که در ادیان گوناگون نامهای متفاوت دارد و زمانی که ظهور میکند هر آیینی اورا با نامی که خود میشناسد صدا میزنند

پيدا بش: پيدا شو

مهيا بو: مهيا شد

هُوندِن: آمده اند

عیش : جشن و سرور

باری : چندی

مه : ماه

چرخ اَخاردِن: چرخ مى خورد

اَگِى: مى گويى

وا دامن: با دامن

مالوك: صدف ( ازون نوعی که بصورت مارپیچ شکله ) 

نچرخيدن: مى چرخد

هیچ که : هیچ کسی

نى ديدن: نديده


1- تاریخ و محل تولد:
10/10/49 ، بندر عباس ، محله ی مسجد بلال

2- پدر(نام/شغل/محل تولد)
عبدالرحمن، شغل آزاد،بندر عباس ( ایشان چندی پیش به رحمت الهی رفتن ، روحش شاد)

3- مادر (نام/شغل/ محل تولد)
مهرنگار،معلم بازنشسته ی آموزش و پرورش ، بندر عباس

4- اهل محله / ساکن محله:
محله ی اوزی های بندر عباس( سمت سید کامل) / سعادت آباد (شهرک مخابرات) 

5- دیگر خوانندگان خواندان:
پیروز قدم زنی (خواننده ی آلبوم هواخواه)

6- برادران:
نادر ، طیب ، * ، علیرضا ، عقیل / * : موقعیت ناصر

7- خواهر:
فقط یک خواهر دارم 

8- علاقه ی دوران تحصیل:
مطالعه آزاد کتب علمی – انجام آزمایشات مختلف در آزمایشگاه شخصی منزل

9- بهترین و بدترین درس:
بهترین:علوم / بدترین:ریاضی

10- زبان خارجی:
عربی و انگلیسی (در حدرفع نیاز)

11- قهرمان دوران کودکی:
دایی ام

12-قهرمان دوران جوانی:
مرحوم ابراهیم منصفی

*13- مهمترین خصوصیات اخلاقی:
زود به هم می ریزم . . .

14- مهربانی:
سعی می کنم داشته باشم

15- صداقت:
اصل اول انسانیت

16: ایمان:
تنها راز موفقیت انسان

17- عشق:
اگر باشد زندگی هم هست

- خجالت:
اصلا خجالتی نیستم

19- عصبانیت:
خدا نکند کسی عصبانیت مرا ببیند!

20- اولین آهنگی که گوش کردی:
لالایی مادر و مادر بزرگم

21- اولین قطعه ای که خواندی:
گریه آهنگین دوران کودکی

22- ساز تخصصی:
کیبور – پیانو – گیتار - پرکاشن(و کلا سازهای کوبه ای)

23- اولین کنسرتی که رفتی:
معمولا نمی روم

24- عاشق هنر:
منبت کاری و نقاشی

25- عاشق ورزش:
پیاده روی

26- خواننده ی محبوب:
حسین جسمی( خواننده ی عرب)

27- گروه موسیقی محبوب:
همه ی گروه های محلی فعال در هرمزگان

28- هنرپیشه مرد محبوب:
پرویز پرستویی / مهران مدیری

29- هنرپیشه زن محبوب:
سوسن تسلیمی

30- اسطوره ی محبوب:
مولا علی (ع) حضزت فاطمه زهرا(س) و حضرت مریم(س)

31- فیلم سینمایی محبوب:
پیشگویی های مرد شاهپرکی

32- برنامه ی تلویزیونی محبوب:
شبب های برره

33- محبوبترین ترانه:
نیایش سحرگاهان استاد شجریان

34- ترانه سرای محبوب:
استاد محمد علی بهمنی

35- کلیپ محبوب:
واقعا نمی دانم!

36- آهنگساز محبوب:
مهرداد نصرتی

37- نویسنده ی محبوب:
جبران خلیل جبران

38- کتاب محبوب:
قرآن مجید

39- شاعر محبوب:
حضرت حافظ / مولانا / پروین اعتصامی

40- کارگزدان محبوب:
مرحوم علی حاتمی

41- ورزشکار محبوب:
حسین رضا زاده

42- فوتبالیست محبوب:
علی دایی

43- تیم فوتبال باشگاهی محبوب:
تیم کوچه ی خودمان در بندر عباس

44- شخصیت کارتونی محبوب:
هرکول

45- اتومبیل محبوب(اتومبیلی که داری) :
LX - سمند LX سمند

46- پرطرفدار ترین ترانه ات :
ناصریا / پشت باغ مولوی

47- موفق ترین آلبومت :
این را از تهیه کنندگان بپرسید

48- بهترین کلیپت:
ندارم

49- فروش آلبوم هایت :
به لطف خدا هرچه آید

50- اولین کنسرتت:
تکنوازی در سال 74 و به صورت گروهی زمستان 78

51- تعداد کل کنسرت های داخلی در تهران و شهرستان ها:
فکر می کنم بالغ بر 200 اجرا شود

52- کنسرت های خارج از کشور:
مای ، تایلند ، امارات ، تاجیکستان ، ترکیه ، ارمنستان ، انگلیس و .

53- مهمترین تصمیمی زندگی:
انتشار آلبوم بوی شرجی

54- اگر یک جادوگر بودی:
تمام قطره های باران و اقیانوس ها را تبدیل به اکسیر عشق و محبت می نمودم و به طور مجانی در اختیار همگان قرار می دادم.

55- بهترین کادویی که گرفتی:
زیاد گرفته ام که در بین آنها ایمانی است که از خالقم گرفته ام .

56- بهترین هدیه ای که دادی:
هدیه ای که به دل گیرنده اش نشسته باشد

57- تعطیلات آخر هفته:
معمولا آخر هفته کار داریم و تعطیلات نداریم

58- شهر محبوب:
بندر عباس / شیراز

59- کشور محبوب:
هندوستان / تاجیکستان

60- به کدام کشور های خارجی سفر کرده ای:
به تمام کشور هایی که در آنها کنسرت داشته ام.

61-بهترین دوران زندگیت:
همه ی دوران ها را خداوند ترسیم و مقدر فرموده و بهترین است.

62- بهترین دوست خانواده:
همسرم

63- بهترین دوست بیرون از خانه:
محمد ولی انصاری

64- معروفترین دوست غیر موسیقیایی:
محمد برزگر بازیکن تیم ملی

65- تیپ و مد:
به تناسب و نشات گرفته از ماهیت معلوم و موجه ، زیباست.

66- چت:
اهلش نیستم

67- سایت اختصاصی:
www.nasseria.com

***68- به چه کسی حسادت کرده ای؟ :
به آنان که عاشقانه رفتند .

69- پول و ثروت:
اگر قانع باشیم و با توکل به خدا . به اندازه می رسد.

70- معنویات:
اصول استحکام مبانی هنر

*71- باز نشستگی:
مرگ

*72- آخرین ترانه ات:
یمبو سئنه

73- مطالعه(رومه / مجله)
رومه نه . ولی مجلات را می خوانم

*74- سیگار:
آلرژی عجیبی دارم

75- بدترین استعداد:
کم خوابی و بدخوابی

76- بدترین تصمیم زندگی ات:
کسی که خودش می داند کیست و از اعتماد من سوء استفاده کرد را چندی پیش موقت به عنوان همکارم برگزیدم . (من بهتون می گم کیه. مجید عندلیبی که ازش خیلی ضربه خورد!)

77- بدترین ترانه ای که شنیدی:
نشنیده ام

78- بدترین خواننده:
کسی که هنر دارد اما چه بسیار بی هنر است

79- بهترین خوابی که دیدی؟ :
خواب زیاد می بینم و بهترین آنها هشدار دهنده ها و اموزنده هایش است که واقعا از آنجایی که طولانی است نمی توان گفت.

80- اگر فیلمساز بودی دوست داشتی در چه موردی فیلم بسازی؟ :
درباره مطالب نوشته نشده و دیده نشده و خوانده نشده و فهم نشده
.
81- بازیگری در سینما:
به آن فکر نکرده ام چون کار سختی است.

82- موسیقی سنتی:
فرهنگ ملودیک ما

83- موسیقی راک:
سرشار از تکنیک و فن

84- موسیقی کلاسیک:
باید با درک وسیع آن را فهمید

85- ارکستر سمفونیک تهران:
امیدوارم با حمایت های اخیر روند رو به رشدی داشته باشد که خواهد داشت(انشاالله)

86- آرزوی دست یافتنی:
انتشار کاست معنوی ام (که متاسفانه دست نیافتنی شد!)

***87- آرزوی محال:
آرزوی وجود نداشتن!!

*88- زندگی:
یادگیری فهم و تجربه کردن پروردگارمان

**89- مرگ:
تولدی شیرین!

90- بهترین کنسرت:
تهران 80-81-83 و قزوین 83

91- بهترین کنسرت خارجی:
تایلند(80) و تاجیکستان(83)

92- بهترین جازیست ایران:
سید بهنام ابطحی

93- بهترین دوست خواننده:
سعید شهروز / مجید اخشابی / پیروز قدم زنی

94- فنی ترین خواننده پاپ:
در حدی نیستم که بتوانم فنون برتر را تشخیص دهم

95- بهترین تنظیم کننده:
بهروز صفاریان

96- بهترین دوستان بازار موسیقی:
برادران علمشاهی

97- نقطه ضعف عمومی:
زیاد شکمو هستم

99- بهترین قطعه آلبوم هایت:
یا فاطمه بنت نبی (س)

100 – سخن آخر:
یا زهرا ما را داشته باش.


خداوندا تو دستی ده که ریزم خون خصم دین

خداندا تو یاری ده نباشم آن نباشم این

 

خداوندا توانی ده گشایم بسته در هارا

نشستم کافی کافی زدایم زنگ دل هارا

 

خدایا ذوالفقاری ده سراسر تیز و دشمن کش

به جان یار نورانی بکویبم ناخوشاید را خوش

 

ابوالفضل بریده دست مصلح بود به دست نور

به ما دستی عطارفرما که دشمن را کنیم بر گور

 

مدد باشی مرا الله به نور احمد و حیدر

به نور مادرم زهرا به آن دو سبط پیغمبر

ولادت
چهارم شعبان، سال روز ولادت پرچم دار بزرگ کربلا، حضرت عباس بن علی علیه السلام است. عباس بن علی علیه السلام در سال 26 هجری قمری، در مدینه، دیده به جهان گشود. وی در دامان امیرالمؤمنین علی علیه السلام و مادر گرامی اش به گونه ای پرورش یافت که به مظهر غیرت، ایثار و شجاعت، بدل گشت. عباس بن علی علیه السلام در طول حیات خویش از محضر پدر و برادرانش، بیشترین بهره را برد و جامع فضایل نیکو گردید. آن بزرگوار آن چه را از محضر آن سه امام معصوم آموخته بود، در کربلا آشکار ساخت و حماسه ساز نام آور عاشورای حسینی شد.

طلوع ماه در مدینه
عباس علیه السلام فرزند امیرالمؤمنین علی علیه السلام در چهارمین روز از شعبان سال 26 هجری قمری، دیده به جهان گشود. میلاد عباس، نوری دیگر به این هستی بخشید و دل های شیفتگان امیرالمؤمنین علی علیه السلام از شور و عشق، لبریز گشت. چهره ی علاقه مندان اهل بیت علیهم السلام را شبنم شادی فراگرفته بود و هریک برای دیدار نورسیده ی مولای خویش بر یکدیگر، پیشی می گرفتند. هنگامی که نسیم اذان و اقامه بر روان پاک و سپید این طفل نیک بخت فرو نشست، امام علی علیه السلام با واژه ای مهرآفرین، نام فرزند خود را عباس نهاد. عباس یعنی شیر بیشه ی شجاعت و قهرمان میدان نبرد.

دوران کودکی
باید در لحظه لحظه ی دوران کودکی عباس علیه السلام ، به دقت اندیشید؛ زیرا در همه ی این دوران شیرین و حساس زیر نظر و عنایت کانون عصمت و طهارت بوده است. او در دوران کودکی از دانش و زهد و تقوا و ایثار و عبادت و شجاعت پدر ـ که آیت بی همتای همه ی کمال بشری است ـ الهام می گیرد و می کوشد خود را آن گونه بپروراند که ایده آل و مطلوب پدری بزرگوار چون علی است.

فضایل
پرچم دار کربلا و پاسدار حرم اهل بیت مصطفی صلی الله علیه و آله ؛ حضرت عباس علیه السلام ویژگی ها و فضایل فراوانی دارد که القاب و کنیه های آن حضرت، نشان گر برخی از آن هاست. ماه بنی هاشم، از جمال او حکایت دارد. سقای کربلا، از فداکاری عباس علیه السلام در رساندن آب به اهل بیت علیهم السلام حکایت می کند. قهرمان علقمه و پرچم دار کربلا، شجاعتش را بازگو می کند. پاسدار حرم، گواه جانبازی او در راه اهل بیت علیهم السلام است. باب الحوایج، شکوه او را نزد خداوند، نشان می دهد و سرانجام، عبد صالح، از عظمت معنوی عباس بن علی علیه السلام حکایت دارد.

عباس علیه السلام در کلام امام سجاد علیه السلام
بزرگی و عظمت مقام عباس بن علی علیه السلام به گونه ای است که امامان معصوم علیهم السلام در موارد متعدد بر فداکاری ها، جانبازی ها و عظمت شخصیت آن بزرگوار تأکید فرموده اند. امام سجاد علیه السلام که خود در کربلا حضور داشت و شاهد فداکاری های عمویش بود، درباره ی حضرت عباس علیه السلام می فرماید: خداوند، عمویم عباس را رحمت کند که با ایثار و جانبازی، در راه برادرش جانبازی کرد تا آن که دست هایش قطع شد و خداوند به جای آن، دو بال به او داد که با آن ها به همراه فرشتگان در بهشت پرواز کند؛ همان گونه که برای جعفربن ابوطالب قرار داده شد. عباس را در پیشگاه خداوند منزلتی است که در روز قیامت، همه ی شهدا به آن غبطه می خورند».

عباس علیه السلام در کلام امام صادق علیه السلام
امام صادق علیه السلام ، حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام را به عنوان کسی معرفی می کند که از ایمان استوار و بینش نافذ برخوردار بوده و در راه امام بزرگوارش به جهاد برخاسته است. ایشان می فرماید: عمویم؛ عباس، بصیرتی نافذ و ایمانی محکم داشت. او به همراه برادرش حسین علیه السلام جهاد کرد و به افتخار شهادت رسید». آن حضرت هم چنین درباره ی اخلاص و ارزش جهاد حضرت عباس علیه السلام می فرماید: شهادت می دهم و خدا را شاهد می گیرم که تو در راه جنگجویان بدر و مجاهدان راه خدا گام نهادی و در جهاد با دشمنان خدا، اخلاص ورزیدی و در نصرت اولیای خدا، خلوص نشان دادی و از دوستانش دفاع کردی. شهادت می دهم که تو هر چه در توان داشتی، انجام دادی».

مظهر شهادت
سلام بر ابوالفضل، فرزند امیرالمؤمنین علی علیه السلام ؛ که با جانش با حسین علیه السلام مواسات ورزید، از دنیایش برای آخرت بهره برد و خود را فدای برادر کرد. روزهای آغازین ماه شعبان، ولادت این دو برادر را در خود دارد؛ دو برادر بزرگواری که نام شان در ذهن هر مؤمن شیفته ای، تداعی گر قلّه های بلند حماسه و سرافرازی است. حسین و ابوالفضل علیهماالسلام ، نام های قدسی هستند که چشم اندازی از اخلاص، عبودیت، دلیری و ایثار را پیش دیدگان آدمی می گشایند و در درون او، تواضع و حیرتی وصف ناشدنی را برمی انگیزانند. حضرت ابوالفضل علیه السلام ، پرچم دار لشکر اخلاص و شهادت، مظهر دلدادگی به معبود، و نمود مجسمی از یک انسان کامل است. او بزرگ مردی حماسه آفرین است که در قیامت، شهیدان بر مقام او رشک می برند. او پرچم داری است که یادمان دلاوری و آزادگی وی، پیوسته در تاریخ جاری است. سلام همه ی صالحان و پاکان، بر روان پاک آن دریا دل باد؛ سلامی تا سپیده دمان ظهور.

طلیعه ی آگاهی
حضرت ابوالفضل علیه السلام ، پرچم داری است که ولادتش، طلیعه ی آگاهی، ایمان، دلاوری و آزادگی است. او بیرق دار فریادگری است که در دشت نینوا بر شب تاخت و هیمنه ی دروغین تیرگی ها را درهم ریخت. آن والا مرد، برزگر عشق، در دشت خون و رهایی شد. عزیزی که فداکاری ها و ایثارگری هایش، اندیشه های سبز ایثارگران ما را به نور و روشنایی هدایت کرد و باغستان تفکر جانبازان رشید ما را، سرسبزی و طراوتی جاودانه بخشید. ولادت با سعادت قمر بنی هاشم؛ حضرت عباس علیه السلام و روز جانباز را به محضر سید و مولای جانبازان، حضرت آیت اللّه ای(مدظله العالی) تبریک می گوییم و برای همه ی جانبازان، آرزوی توفیق و سربلندی داریم.

رزم آوری
حضرت ابوالفضل علیه السلام سواری خوش سیما و تنومندی است که در زیبارویی، ماه بنی هاشم» خوانده می شد و در تنومندی به گونه ای بود که چون بر قوی هیکل ترین اسبان می نشست، پاهایش بر زمین کشیده می شد. در قدرت و رزم آوری چونان شیر خشمگین بر لشکر کفر و الحاد می تاخت؛ به قدری تار و مارشان کرده بود که دیدن او، دل دشمن را به لرزه می انداخت. گروه گروه افراد با چهره هایی وحشت زده از پیش او می گریختند و دلاوران لشکر آن گروه نامسلمان، به تیغ شمشیرش، رو به جانب دوزخ می نهادند.

سلام بر ابوالفضل علیه السلام ؛ بزرگ مردی که به یُمن نام بلندش، پرواز را می آموزیم و یادش هماره در مینای عشق می درخشد. سلام بر ابوالفضل علیه السلام ، که سرو بلند آزادگی را بر بام تاریخ ما می کارد، آینه های طور و تجلی را در برابر جوانان ما می افرازد و پرچم صلابت و سادگی، صبر و ایستادگی، شهادت و مردانگی را بر ایوان آیین زندگی جانبازان عزیز ما به اهتزاز در می آورد. سلامی ویژه، از هر سپیده دمان، تا هر شام گاهان، هزاران بار!

پاسدار نام آور
حضرت ابوالفضل علیه السلام ، پاسدار نام آور حماسه ی کربلاست. او فروزان اختر شجاعت و فرزانگی است که پرچم خونین انقلاب حسینی را برای همیشه بر فراز قلل مرتفع تاریخ، به اهتزاز درآورد. و اینک، همه ی کوهنوردان آزادی را به صعود برچکاد مبارزه فرا می خواند و در کلاس عقیده و جهاد، بدانان شور و شعور می آموزد.

ترنّم شگفتن نوگلی معطر
اینک، گلخنده های آسمان و زمین، و زمزمه های شورانگیز بلبلان شیدا، در سال روز میلاد حضرت عباس علیه السلام به گوش می رسد. دریچه ای از شادی بر دل ها گشوده شده و رنگین کمان شوق، فضای زندگی را آراسته است. صدای هلهله ی شادمانه ی عرشیان به گوش می رسد و ترنّم شکفتن نوگلی معطر در باغستان توحید، دل ها را مفتون و مجذوب خویش ساخته است. عباس می آید و صفا و زیبایی و پاکی را به ارمغان می آورد. عباس می آید و کرامت و فضیلت و شهادت را با خود به همراه می آورد. مردی می آید که ابر رحمتِ اندیشه اش، همه ی تشنگان فضیلت راسیراب می کند. آری، اینک هوا عطر آلود و عنبرآمیز است و آبشاری از نور، از خنده های شادمانه ی خورشید، به مهمانی زمین آمده است. عباس بن علی علیه السلام به دنیای خاکی، گام نهاده است؛ هم او که آیه ی روشن کتاب استقامت است؛ بزرگ وارث ایثار و خون، پاسدار ایمان، یگانه ی دوران، وسعت همه ی نیکی ها، فرزند خورشید و مرزبان حماسه ی جاوید.

یاران! اینک به احترام قدم های پرصلابت عباس دلاور، عرشیان در گوش خاکیان، حدیث تهنیت می خوانند. این ولادت پرمیمنت بر شما نیز مبارک باد!

دانش ابوالفضل علیه السلام
حضرت ابوالفضل علیه السلام ، زورق نشین دریای بی کرانه ی معرفت بود. به سان ماه تابان از خورشید وجود پدر، نور می گرفت و با فراستی چشم گیر و دقتی فراوان، خوشه چین خرمن حقایق ولایت بود. علی علیه السلام درباره ی دانش اندوزی فرزند خود چنین می فرماید: همانا فرزندم عباس، در کودکی علم آموخت و به سان فرزند کبوتر که از مادرش، آب و غذا می گیرد، معارف را از من فرا گرفت».

کرامت های ابوالفضل علیه السلام
عباس علیه السلام به برکت ایثار و فداکاری بی مانندش، قبله ی دل هاست. حرم ملکوتی اش، آرام بخش دل عاشقان است. مردم درمانده ای که از همه جا ناامید شده اند، به بارگاه او که تجلی گاه رحمت الهی است، روی می آورند و شاد و خوشحال بازمی گردند. آن خانه ای که هرگز به روی حاجت مندان بسته نمی شود، خانه ی عباس، بنده ی وارسته ی خداست.

شمایل
حضرت عباس علیه السلام ، آیتی از جمال و زیبایی بود. رخساره اش زیبا، اندامش متناسب و نیرومند بود و آثار دلیری و شجاعت را به خوبی نمایان می ساخت. راویان، او را خوب رو و زیبا وصف کرده و گفته اند که رشیدی اندام و قامت ایشان به حدی بود که بر اسب نیرومند و بزرگی می نشست، ولی در همان حال، پاهایش بر زمین، خط می انداخت.

وفای عباس علیه السلام نسبت به برادر

حضرت ابوالفضل علیه السلام به پیمانی که با خداوند برای حفظ بیعت خود با برادر، راهبر و امامش بسته بود، وفادار ماند. مردمان در طول تاریخ مانند این وفاداری را ندیده اند و زیباتر از این وفاداری در کارنامه ی وفای انسانی به ثبت نرسیده است. وفاداری که هرآزاده ی شریفی را به خود جذب می کند.

شعری از سیدراضی قزوینی درباره ی علم دار کربل

ای ابوالفضل! ای بنیان گذار فضیلت و ایستادگی و خویشتن داری! فضیلت، جز تو را به پدری نپذیرفت. کوشیدی و به اوج عظمت و بزرگی دست یافتی، اما هر کوشنده ای به خواسته اش دست پیدا نمی کند. با عزت و سرافرازی و همت بلند از پذیرش ستم، سر باز زدی و پیکان نیزه ها را مرکب خود کردی».

تسلیم در برابر حق
عباس علیه السلام ، اسلام خود را در تسلیم خلاصه کرده بود؛ تسلیم در برابر خدا، و در برابر ولیّ امر مسلمانان. او با صدق و خلوص و آگاهی در راه تسلیم، گام نهاد و هرچه درتوان داشت در طَبَق اخلاص، تقدیم راه امام خود کرد و سرافرازانه جان باخت. آری، نتیجه ی آگاهی کامل و ایمان خالص، همین است.

خویشتن داری عباس علیه السلام
ابوالفضل علیه السلام در روز عاشورا، عزت نفس و خویشتن داری را با تمام ابعاد و آفاقش مجسم ساخت. امویان به شرط کناره گیری از اردوی برادرش، وعده ی فرماندهی کل قوا به او دادند. ولی وی بر این وعده ی آنان تمسخر زد و با شوق و اخلاص به سوی لشکرگاه حسین علیه السلام شتافت و در راه دفاع از دین و آزادگی، جان خود را فدا کرد.

جهاد با نفس
به راستی که حضرت عباس علیه السلام در ستیز با دشمن، سنگ تمام گذاشت. بدنش مجروح گشت، دست هایش قطع شد، عمود آهنین بر فرقش زدند و تیر به چشم و مشک آب او رسید. کشت و کشته شد. ولی جهاد با نفس او ارزش مندتر است؛ زیرا با لب تشنه، آب را تا نزدیک دهان آورد. آن گاه از لب تشنه ی برادر و کودکان تشنه اش یاد کرد و آب را بر روی شریعه ریخت. و همین نشان دهنده ی جهاد عباس علیه السلام با نفس خویش است.

زیارت ابوالفضل العباس علیه السلام
زیارت ابوالفضل علیه السلام هم چون قدم گاه معرفت است و در این زیارت، گلواژه های عرشی، رایحه ی قدسی به وجود انسان می بخشند. یکایک واژه های آن، عطری از گار فضایل علوی در بردارد و مجموعه ی عبارت های زیارت، ویژگی های انسان کامل، عبدی صالح و رادمردی ملکوتی را نشان می دهد. زیارت او، سنخیتی روحی بین انسان و آن شخصیت ملکوتی پدید می آورد.

دانلود قطعه ابوالفضل بریده دست از ناصر عبداللهی عزیز


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

My dear dairies THERMO COOLING تایپ سورنا