شعر زیباییست منتسب به حضرت حافظ که کمتر کسی پیدا میشه حداقل یکبار هم که شده این شعر رو نشنیده باشه ، حالا بشنوید ناصر عبداللهی عزیز با صدای نازنینش چطور رنگ دیگری به این اثر بخشید
مژده ای دل که مسیحا نفسی می اید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می اید
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زدم ام فالی و فریادرسی می اید
هیچ کس نیست که در کوی تو اش کاری نیست
هرکس آنجا به طریق هوسی می اید
کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست
اینقدر هست که بانگ جرسی می اید
جرعه ای ده که به میخانه ارباب کرم
هر حریفی ز پی ملتمسی می اید
دوست را گر سر پرسیدن بیمار من است
گو بران خوش که هنوزش نفسی می اید
خبر بلبل این باغ بپرسید که من
ناله ای می شنوم کز قفسی می اید
یار دارد سر صید دل حافظ یاران
شاهبازی به شکار مگسی می اید
اید , ,ای ,فریاد ,ز ,حافظ ,می اید , ,نفسی می ,فریاد رس , هر حریفی
درباره این سایت